آراد با مامان آرادی با هم رفتن استانبول
خیلی بهمنو خوش گذشت ، فقط یه کوچولو آرادی من و اذیت کرد ، یعنی بچم مریض شد ، که با کمک اقا فاروق (لیدرمون) حال آرادی خوب شد
استانبول جاهای دیدنی زیادی داره
که ما به خاطر وقت کم نتونستیم همه جا هاشو ببینیم
جاهایی که رفتیم دیدیم اینا بودن : خیابان سلطان احمد - مسجد سلطان احمد - مسجد ایا صوفیا - محله های قدیمی شهر استانبول - میدان تقسیم - مرکز خرید جواهر که یه طبقه فقط شهر بازی داره -مترو استانبول و بندر شهر استانبول که واقعا بزرگ و زیبا بود
این عکس یکی از مسجدهای استانبول که کنار دریاست
خیابان سلطان احمد -کنار مسجد سلطان احمد
پسر مامان هرچی میدید میخواست
از دست فروشیها گرفته تا بزرگترین مرکز خرید ها هر چیزی که میدید میگفت من که از اینا ندارم ، من از اینا میخوام
با یکی از کارمندای هتل دوست شده بود و هر چی میخرید وارد هتل میشد میرفت و بهش نشون میداد.
خلاصه که یه هفته که اونجا بودیم خاطره خوبی واسمون شد هم شادی بود هم غصه و در ضمن تجربه های زیادی هم کسب کردیم.
تو مهدکودک ارادی به مناسبت شب یلدا جشن گرفته بودن
روی صورتها شونو نقاشی کرده بودن که من دو تا از عکسها شو گذاشتم تو وبلاگش
موفق باشی پسرم
جشن تولد 2سالگی آراد تقریبا میشه گفت همه اومده بودن
مامان گل - مامان افسانه - بابا مهدی - دایی جون ها - زن دایی جون ها - عمو جون ها - زن عمو جون ها - خاله سعیده - عمه شکوفه (عمه
شکولو) و.......
آرادی ما هم که خیلی ذوق میکرد.
پسرم عاشق شمع فوت کردن شده بود. میگفت شما شمع روشن کنین من خاموش کنم شاید این قضیه کمه کم 10 بار اتفاق افتاد.
کلی هم کادو جمع کرد از همه بیشتر هم از کادو بابا مهدی که یه دوچرخه بود خوشش اومد. (دسته همه شون درد نکنه )
این هم کیک تولد پسرم
تولدت مبارک عزیزم
اراد با مامان باباش-دایی جون و اتنا جون- خاله جون و عمو سعید رفته دریا (فریدون کنار)
اینم عکس ارادی تو دریا که رفته زیر ماسه ها